***خشونت از کجا نشات گرفته است***

پرسش مهر
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

خشونت و پرخاشگری در جامعه ما

سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۸ ب.ظ


ما اغلب عادت داریم که به محض طرح مسئله که چرا باید خشونت و پرخاشگری و میل به تجاوز به حقوق دیگران در جامعه ما به این درجه رسیده باشد، بلافاصله به غیرت ملی ما بر می‌خورد، و می‌گوییم مگر غربی‌ها آن دو جنگ جهانی خانمان سوز را در قرن بیستم به راه نیانداختند؟ درست مثل وقتی که می‌گوییم چرا رشوه می‌گیری؟ می‌گویند، همه می‌گیرند!! استدلال را می‌بینید؟! مثل این که اگر همه آنفلوانزای خوکی گرفتند، آنفلوانزا دیگر بیماری نیست!! یا اگر همه دزدی کردند، دزدی دیگر تجاوز به حریم و حقوق دیگری محسوب نمی‌شود! از این گذشته اگر چند کشور غربی جنگ جهانی به راه انداختند، بیش از نیم قرن است که هم خودشان را به خاطر آن مورد سرزنش قرار می‌دهند و از این که به ناگاه در اوج تمدن غرائز وحشیانه جمعی از آنها از کنترل خارج شد، از خود شرمنده‌اند و به دنبال علت این کج روی می‌گردند. قانون برای پیشگیری از تکرار آن وضع می‌کنند. سازمان ملل و شورای امنیت، صرف نظر از عدم توانمندی اجرائی آن، یکی از همین تلاش‌ها بوده است. قطعنامه می‌دهند. جنایتکاران جنگی را محاکمه می‌کنند . پژوهش‌ها می‌کنند. کتاب‌ها و فیلم‌ها در به اره آن می‌سازند. و بر افسار گسیختگی مقطعی خود آگاهی دارند. ولی ما هنوز هم از این که در دوران هخامنشیان و ساسانیان و سلجوقیان و نادر شاه افشار به کشورهای دیگر یورش بردیم و جهانگیری کردیم به خود می‌بالیم!! آیا می‌شود لا اقل و به دور از خودشیفتگی  این فرق را بپذیریم؟!

چرا باید مردم ما هنوز هم خشونت و پرخاشگری را گزینه انتخابی برای حق طلبی تلقی کنند ؟ چرا برخی افراد و گروه‌ها به خود حق می‌دهند خود راساً قانون را بدست گیرند و بهر که تصور می‌کردند خاطی است با خشونت برخورد کنند؟ مثلاً چرا گروه‌های اهل فتوت و جوانمردی  تحت پوشش عرفان به خود حق می‌دادند مجری قانون و عدالت شوند؟ یا حشاشیون قلعه الموت حسن صباح رقبای خود را ترور می‌کردند؟. چرا گردن کلفتی، کلاهبرداری، دزدی، رشوه خواری، اختلاس، تقلب، جعل اسناد، و انواع فریبکاری و ریا را، بقول محمد مسعود، زرنگی می‌دانیم؟! او در کتاب “تلاش معاش” خود نوشت که مردم ما بسیار زحمت کشیده‌اند تا اسم این تجاوزهای آشکار به حقوق دیگران را ” زرنگی” و ” کسب در آمد و مداخل” بگذارند تا شیوه‌ای از تلاش معاش شمرده شود!! و بنا بر این ارتکاب به آنها را حق بلا تردید خود و نشانه هوش و ذکاوت خدادادی و جزء مهارت‌های اجتماعی برای کسب موفقیت بدانند!! همانگونه که خشونت و پرخاشگری کلامی، فیزیکی و روانی را جزء ارزش‌های اجتماعی محسوب می‌کنند. تمامی این موارد از مصادیق بارز تجاوز و تعرض به حریم و حقوق دیگری است. از دهه بیست که محمد مسعود می‌نوشت و به خاطر نوشته‌هایش کشته شد، تا کنون میل به تجاوز و خشونت و دیگر مصادیق تعرض به حقوق دیگری در جامعه ما به چه سمت و سویی رفته است؟ فقط می‌توان به صفحات روزنامه‌ها نگاه کرد و دید که تا چه حد خشونت و بزهکاری و جنایت فراوان شده است.آنقدر که یکی دو سال پیش مسئولین امنیت اجتماعی طرح گسترده مبارزه با اراذل و اوباش را اجرا کردند که خوب بود ولی برای مهار خشونت کافی نیست.  مگر پرخاشگری و خشونت فقط مربوط به اراذل و اوباش جامعه است؟  این همه خشونت و قتل در خانواده چطور؟ چرا کلاهبرداری و تجاوز و فریبکاری جزء رفتارهای روزمره و هنجارهای اجتماعی در آمده؟ و همه می‌خواهند در این راستا از یکدیگر گوی سبقت بربایند!! خشونت، تجاوز و جنایت، در جامعه ما به  جایی رسیده که دیگر نمی‌تواند نادیده گرفته شود. در نظر بگیرید موارد متعدد تجاوز به عنف، به زنان که این روزها در مطبوعات می‌خوانیم. یا قتل‌های زنجیره‌ای جنسی و تعرض به کودکان، در پاکدشت و لویزان و یکی دو شهر دیگر شاید مرو دشت؟ در همین دو سه سال اخیر. کافیست صفحه حوادث روزنامه‌ها را نگاه کنید خواهید دید که ابعاد بزهکاری و جنایت  وحشتناک و هشدار دهنده شده است. و این علاوه بر گستردگی دروغ و ریا، کلاهبرداری و تقلب و رشوه و خیانت در امانت و…. همه آنچه که گفتم ؛روزی محمد مسعود آنرا در کتاب “تلاش معاش” خود، به اصطلاح رایج توده‌های مردم “زرنگی” نامید!!  انگار جامعه دیگر به معیارهای ارزشی و اخلاقی توجهی ندارد!! به نظر می‌رسد، که در صد قابل ملاحظه‌ای از مردم اگر نگوییم اکثریتی، دیگر پایبند هیچ چیز نیستند، نه آئین و نه اخلاق!! انگار اینها واژه‌های کهنه و منسوخ شده است!!جز منافع شخصی و لذات آنی و غیر قابل کنترل خودشان که بهر بهایی باید ارضا شود! به ویژه لذت از خشونت! و تجاوز به حقوق دیگران!! دیگر نه انکار آن می‌تواند در دراز مدت مشکل اجتماعی و اخلاقی ما را حل کند. و نه ادعاهای اخلاقی و معنوی  که  جامعه ما در معنویت و اخلاق سر آمد مردمان جهان است، می‌تواند بر این واقعیت سرپوش بگذارد.

 بدیهی است که نباید و نمی‌توان برای تداوم و گسترش خشونت و کاستی‌های اخلاقی  تنها در پی یک عامل  و یک دوره و یا آدمهای خاصی باشیم. تمامی مسائل مربوط به رفتار انسان چند عاملی و چند علتی است و قرار هم نیست همه آنها در این مقاله بر رسی شوند. حد اکثر اینکه به برخی از آنها اشاره می‌کنم، تا پرسشی طرح کرده باشم. تباهی اخلاقی جامعه را، طی دهه‌ها و قرن‌های گذشته، عوامل بسیاری دامن زدند که باید عمیقاً بررسی شوند. وگرنه ، واقعاً باید انفجاری  را شاهد باشیم. بسیاری از آن علت‌ها روشن و قابل پیش بینی ، ولی طی سال‌ها ناگفتنی بودند.  نه تماما به خاطر ملاحظه از مراکز قدرت. نه!! خود جامعه ما، با این که بسیار بیش از گذشته به کمبودهای اخلاقی و رفتاری خود آگاهی یافته، و انتقاد پذیر تر شده، ولی هنوز تا تحمل گفتمان انتقادی راه طولانی در پیش دارد. خود گروه‌ها و اقشار و طبقات اجتماعی ما هنوز آن رشد فرهنگی و پختگی و اعتماد به نفس را پیدا نکرده‌اند تا اولاً بتوانند انتقاد را به خودشان هم تعمیم دهند، و تصور نکنند در مورد دیگران گفته می‌شود. و بعد هم که توانستند ایراد را در خود ببینند بر آشفته به منتقد هجوم نبرند و وی را به هزار و یک تهمت و افترا شخصیتی و اعتقادی و سیاسی و اخلاقی مفتخر نسازند!!. صعه صدر خوی پسندیده‌ای است. ولی نمی‌دانم چرا این خوی پرخاشجو و خشونت آبا و اجدادی حتی اهل فرهنگ و روشنفکران ما را هنوز رها نکرده که هر انتقادی چنان آنها را بر می‌آشوبد و بهم ناسزا می‌گویند، که خواننده فکر می‌کند؛ صد رحمت به طاغوت‌ها و فرمانروایان خودکامه و لات و پایت های چاله میدان‌های تاریخیمان!! منظورم این است که بگویم جامعه ما، غالباً و در همه اقشارش گرفتار این آسیب روانی است، بطوریکه باید ان را هنجار و ارزش به حساب آوریم! خشونت و پرخاشگری هم فقط  دعوا و کتک کاری و چاقوکشی و ضرب و جرح و جنگ نیست. همانگونه که شکنجه هم فقط فیزیکی نیست. شکنجه‌های روانی ده‌ها برابر دردناک‌تر و سهمگین‌ترند. و من در به اره طیف خشونت و پرخاشگری حرف می‌زنم، از فیزیکی تا روانی و گفتاری و نوشتاری گرفته تا برسد به انواع تجاوز‌ها  به حریم و مرزهای دیگران. چه بر چسب عدالت خواهی و حمایت از ضعفا و سرکوب شدگان داشته باشد یا به خاطر آزادی و انسانیت و آئین و قومیت و ملیت و ایدئولوژی باشد و چه ناشی از قانون شکنی و قدرت طلبی و استثمار و سود جوئی  و لذت‌های غریزی!  این خشونت‌هاست که باید مهار شود، تا افراد جامعه احساس امنیت داشته باشند.   همه که نمی‌توانند خود را از جامعه خطرناک مخفی کنند و از هم پنهان شوند و یا برای دوری از خطر در حصار زندگی کنند و یا  محافظ  داشته باشند!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۲۳
پردیس تاجدینی

نظرات  (۳)

سلام منون از وب خوبت 😚😎
میسی پری جان😍😍😍😍😍
سلام ممنون از وب خوبت 😚😎
میسی پری جان😍😍😍😍😍
سلام لآااایک داری هاا😚

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی